سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زندگی نامه ی بهمن بیگی - هشت کتاب
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
SusaWebTools
زندگی نامه ی بهمن بیگی - هشت کتاب
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/3/31 | 12:33 عصر | نویسنده : حمید رضا درودی

محمد بهمن‌بیگی


محمد بهمن بیگی
زادروز 1298
ایل قشقایی در استان فارس
درگذشت اردیبهشت 1389
شیراز
، محله کُشَن
ملیت ایرانی
پیشه نویسنده، معلم
همسر سکینه کیانی
والدین پدر: محمودخان

محمد بهمن‌بیگی (تولد 1298 - وفات اردیبهشت 1389 [1]) نویسنده ایرانی و بنیان‌گذار آموزش عشایری در ایران بود.

وی در ایل قشقایی در فیروزآباد استان فارس به دنیا آمد. پس از پایان دوره? کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، در راستای سیاست‌های دولتِ وقت و تحت حمایت اصل چهار ترومن، کوشش خود را جهت برپایی مدرسه‌های سیّار برای بچه‌های ایل آغاز کرد و با پی‌گیری‌های خود توانست برنامه? سوادآموزی عشایر را به تصویب برساند. او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسه‌های سیّار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهد. بهمن‌بیگی به سبب کوشش پی‌گیر خود در راه سوادآموزی به هزاران نفر کودکِ تُرک، لُر، کُرد، بلوچ، عرب و ترکمن، برنده? جایزه? سوادآموزی سازمان یونسکو شد. او تجربه‌های آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشته‌است.

کودکی و جوانی

محمد بهمن‌بیگی در سال 1299 در ایل قشقایی در تیره? بهمن‌بیگلو از طایفه? عمله? قشقایی به هنگام کوچ متولد گردید. هشت ساله که شد، پدرش یک منشی استخدام کرد و به خانه آورد که هم به محمد درس بدهد و هم برای او نامه بنویسد. محمد دو سال نزد آن منشی درس خواند و الفبای سواد را آموخت.

ده ساله بود که در راستای سیاست تضعیف عشایر و تخته قاپوی اجباری، پدرش را به تبعید به تهران محکوم کردند و شش روز پس از تبعید پدر، مادرش را نیز به گناه فراهم کردن آذوقه برای عشایر مخالف دولت، به تبعیدگاه همسرش فرستادند. بنابراین، محمد همراه مادر تبعیدی از کوه‌دشت به تهران آمد و در مدرسه? علمیه? تهران مشغول تحصیل شد. پس از پایان دوره? دبیرستان به دانشکده? حقوق وارد شد و دوره? کارشناسی حقوق را در سال 1321 به پایان رساند. او قبل از شروع به همکاری با اصل چهار ترومن، با معرفی یکی از سران ایل قشقایی به آمریکا رفت و پس از مدت بسیار کوتاهی به وطن بازگشت. ازآن‌جاکه در شهر و در کارهای اداری دوام نیاورد، پس از چندی به ایل بازگشت.

آموزش در کوچ

طبق اسناد معتبر، بنیان گذار و پدر آموزش عشایری حداقل از هفتصد سال پیش سلطان محمد خدابنده الجایتو بوده است. به دستور وی مدرسه سیار عشایری ایجاد شد که همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده و هیات تعلیم و محصلان و اطرافیان آن می‌بایستی همراه سلطان محمد خدابنده الجایتو در حرکت باشند. بنابراین مدرسه متحرکی به وجود آمد که «وصاف الحضره» صاحب کتاب «تاریخ وصاف»، آن را «مدرسه سیار سلطانی» خوانده است.[2] [3].

وجود مدرسه عشایری (مکتب خانه‌) در ایلات و عشایر سابقه طولانی دارد. در کتاب «یادمانده‌ها» نوشته محمدحسین قشقایی به سابقه طولانی وجود مدارس عشایری در دوران ایلخانی صولت‌الدوله قشقایی و برپایی چادر سفید به عنوان چادر مدرسه، در کنار سیاه چادرهای عشایر اشاره شده است. وی می‌نویسد: «در ایل قشقایی [در دوران صولت‌الدوله] هر بُنکو (شامل سی چهل خانوار که با هم نسبت خویشاوندی داشتند) یک معلم داشت که حقوق او به صورت مشترک پرداخت می‌شد. مطمئناً در آن‌زمان باسوادانِ ایلِ در حالِ کوچ، بسیار زیادتر از اهالی دهات بودند.»[4]

ایجاد مدرسه دولتی عشایری (دارالتربیه عشایری) از اقداماتی است که در دوران رضاشاه انجام شده است.[5] به عنوان مثال می توان به مدرسه عشایری در منطقه ترکمن صحرا[6]، دارالتربیه عشایری مسقر در خرم آباد[7]، دارالتربیه عشایری تهران[8] و ... اشاره نمود. برخی منابع و اسناد موجود، تأسیس مدرسه عشایری در قالب دارالتربیه عشایری به شکل دولتی و منسجم را به علی اصغر حکمت (از وزرای معارف دوران رضاشاه) نسبت می دهند. [9] [10] پس از دارالتربیه های عشایری، با توجه به مشکلات موجود و کافی نبودن فعالیت ها برای پوشش دادن به تمامی نیازهای جامعه عشایری، ایده ایجاد مدارس به صورت سیار و کوچرو همراه با خانوارهای عشایری مد نظر قرار گرفت.

در سال 1330 مدارس نوین عشایری در استان کهگیلویه و بویراحمد به وسیله دکتر محمود حسابی وزیر فرهنگ، به شکل رسمی پایه‌گذاری شد. بنابراین برنامه ریز آموزش عشایر و مدارس سیار عشایری در سیستم اداری ایران، دکتر محمود حسابی است. وی که در سال 1330 به عنوان وزیر فرهنگ در کابینه دکتر مصدق فعالیت می‌کرد، اقدام به ایجاد مدارس نوین عشایری نمود.[11] [12][13].

نشریه حافظ در شماره بهمن ماه سال 1390 مقاله ای را منتشر نموده که در آن آقای بهمن بیگی طی نامه ای، دکتر حسابی را موسس نخستین مدارس سیار عشایری معرفی نموده است. در این مقاله به اذعان اسناد موجود، چند سال پعد از برنامه ریزی و برپایی مدارس سیار عشایری توسط دکتر حسابی، تعدادی از معلمین شاغل در مدارس سیار عشایری، به دانشرای عشایری تابعه دایره تعلیمات عشایر از برنامه های آموزش عشایری اصل چهار ترومن در ایران ، می پیوندند.[14]

در سال 1332 کمیسیون اصل چهار ترومن (رئیس جهور امریکا) در شیراز، مبادرت به تاسیس دایره تعلیمات عشایری نمود و آقای گیگن امریکایی به طور مستقیم مسئول امور برنامه ریزی آموزش عشایری گردید. او برای تحقق اهداف خود، از فرزندان ایل نیز استفاده نمود. اصل چهار ترومن توسط آمریکایی ها برای جلوگیری از سقوط کشور ایران به دامان کمونیسم اجرا شد. فعالیت‏های اصل چهار همراه با سایر برنامه‌های تبلیغاتی آمریکا توانست‏ مردم ایران را در برابر نفوذ کمونیسم مقاوم سازد. صدها پروژه آموزشی، بهداشتی در ایران اجرا شد. برنامه اصل چهار، منابع مالی این پروژه ‏ها و ابزار کار، ماشین ‏الات و متخصصین مربوطه را تأمین می‏کرد.[15] بر حسب گزارش‏‌هایی که بعدا انتشار یافت‏ اصل چهار سالانه بین 18 تا 25 میلیون دلار برای کمک‏های فنی و حرفه‏ ای در ایران هزینه‏ می‏ کرد. پس از خاتمه فعالیت اصل چهار در ایران، اسناد مربوطه تحویل نخست وزیر وقت ایران‏ (منوچهر اقبال) شد.[16] بنابراین، مدارس عشایری در آغاز کار به کمک و یاری اصل چهار آمریکا تحت نظر و ریاست آقای گیگن در ایران شکل گرفت. آقای بهمن بیگی به مدت چهار سال در استخدام این موسسه بوده است و تحت مدیریت مسئول آموزش اصل چهار در شیراز در زمینه تعلیمات عشایری در ایل قشقایی فعالیت داشته است.[17] در 27 فروردین 1332 زمانی که اعضای حزب برادران به دفتر اصل چهار در شیراز حمله کردند، کارمندان آمریکایی آن به یاری محمد بهمن بیگی به باغ ارم شیراز منتقل شدند،[18] پس از تحویل اسناد و مدارک اصل چهار توسط مسئولان آمریکایی آن به دولت ایران، بهره‌برداری از این مدارس تا پایان حکومت پهلوی به وسیله دائره تعلیمات عشایر به ریاست محمد بهمن‌بیگی ادامه یافت.[19]


بر پایه? برنامه? آموزش عشایر باید برای پایه‌های اول تا چهارم مدرسه‌های سیار و برای پایه‌های پنجم تا نهم مدرسه‌های شبانه‌روزی بر پا می‌شد. همچنین، باید یک مدرسه? تربیت معلم ویژه? عشایر برای جذب دانش‌آموزان با مدرک پایان کلاس نهم ساخته می‌شد و گروهی برای نظارت بر مدرسه‌های چادری نیز به وجود می‌آمد. با وجود این، تنها به بر پایی مدرسه‌های چادری و کار نظارت بسنده شد و 78 مدرسه در ایلات و عشایر بنیان‌گذاری شد. اداره? این مدرسه‌ها با آقای بهمن‌بیگی و دو ناظر دیگر، بیژن بهادری کشکولی و نادر فرهنگ دره‌شویی، سپرده شد.

ازآن‌جاکه در میان عشایر نتوانستند افراد باسوادی برای آموزش پیدا کنند، آموزگاران دیپلمه? شهری را با وعده? استخدام رسمی و فراهم کردن امکانات لازم برای آسایش آن‌ها به سوی ایل کشاندند. اما پس از یک سال روشن شد که این آموزگاران نمی‌توانند در میان عشایر زندگی کنند و به هنگام کوچ با آن‌ها همرا شوند. از این رو، چاره در آن بود که از خود ایلیاتی‌ها داوطلب بگیرند و آن‌ها را آموزش بدهند.

یکی از راهکارهایی که باعث پیشرفت کار بهمن‌بیگی شد، دعوت از دولت‌مردان و اثرگذاران آن زمان برای سفر به آن مناطق بود.



کتاب‌شناسی

جلد کتاب بخارای من ایل من

دوران بازنشستگی محمد بهمن‌بیگی بیشتر به ثبت تجربه‌ها و خاطره‌ها و نظریه‌های او در زندگی و کار با عشایر و آموزش و پرورش گذشته‌است، که حاصل آن چند کتاب در قالب داستان‌است.



درگذشت

محمد بهمن‌بیگی در یازدهم اردیبهشت ماه سال 1389 در شهر شیراز چشم از جهان فرو بست.

پیکر وی روز پنج‌شنبه شانزدهم اردیبهشت سال 1389 تشییع و همانطور که وصیت کرده بود، در مسیر کوچ عشایر، در شیراز و در منطقه? کُشن به خاک سپرده شد.[23]

مراسم تشییع جنازه





  • پارسی دانلود
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • ضایعات
  • ابزار وبلاگ

    ابزار وبمستر

    سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ